Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-05@06:22:52 GMT

امام سیاست و دیانت

تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۴۲۱۱۳

امام سیاست و دیانت

امام خمینی(ره) جامع اضداد بود؛ این جمله را بارها و بارها اهل نظر و کاوشگران حوزه شخصیتی امام، پس از جست‌وجوهای فراوان بر زبان رانده‌اند؛ چه او چنان اهل سیاست بود که اهل دیانت.

چنان در جذبه‌های عرفانی غرق می‌شد و به حال می‌رسید که در مفاهیم فلسفه؛ اصول را چنان مسلط و چنان بر مباحث اصولی سوار بود که ابواب فقه را همه در اندیشه خود حلاجی کرده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
غرور او به همان اندازه‌ای زیبا می‌نمود که تواضع و فروتنی او انسان را به یاد شیعه‌ترین انسان‌ها می‌انداخت. مدیریت را چنان می‌شناخت که کلام و منطق را؛ به مبانی معرفتی حکومت به‌گونه‌ای مسلط بود که جای هیچ چون و چرایی باقی نمی‌گذاشت و در تعریف توان حکومتی و قدرت مدیریت و راهبری و امامت او همین بس که با دست خالی، به تنهایی برخاست و در دشت شب، خورشید تکثیر کرد؛ از دل دریایی توفانی، مروارید آرامش و صلح بیرون کشید؛ چنان اذان گفت که زمین یکسو نماز شد؛ چنان هوشمندانه فرش زمین و زمان را از زیر پای شیطانی که هوس الوهیت کرده بود و در کمترین ادعا، خود را سایه خدا می‌دانست کشید که او با سر به زمین خورد و هرگز نتوانست سربلند کند، آن هم در دنیایی که همه او را سربلند می‌خواستند و سر به زیری ملت ما را؛ اما امام او را با سر به زمین زد تا ثابت کند شیعه در هیچ قطعه‌ای از زمین و زمان فرو نمی‌ماند و به بن‌بست نمی‌خورد. امام از منظری دیگر، خدای شجاعت بود، چنان‌که خود از آرامش خود و اضطراب عسس‌های شاهنشاهی هنگام ربودن حضرتش از قم به تهران می‌گفت و آن‌گونه که وقتی در هواپیما در مسیر بازگشت و در خاک ایران، از ایشان پرسیدند چه حالتی دارید، فرمود: هیچ و واقعاً هم هیچ بود. چرا که او با دید و نگاه تکلیف برخاسته بود. وقت نماز را دیده بود و اذان گفته بود. حالا اینکه کسی نماز نخواند و یا کسی نماز او را سنگ زند و یا ذکرهایش را پاره پاره کند چه باک؟ اینکه هواپیمایش را در آسمان بزنند و فاصله او را با عرش کوتاه کنند چه بیم؟ او اهل تکلیف بود و همیشه در کربلا؛ حالا اینکه کدامین شب، شب دهمش باشد و کدامین روز، عاشورایش تفاوتی نمی‌کرد.
آری او امام شجاعت بود و بارها می‌فرمود: «اگر بخواهند در برابر دینمان بایستند در برابر همه دنیایشان خواهیم ایستاد». من در مطالعه شخصیت حضرت روح‌الله به تماشای امام علی می‌رسیدم با زره بی‌پشت در قلب سپاه خصم! علی را می‌دیدم که هرگز به عقب‌نشینی نمی‌اندیشد و چنین بود که امام، ملهم از آموزه‌های امام علی(ع) می‌فرمود: خمینی اگر یکه و تنها بماند به راه خود ادامه خواهد داد... انگار علی در جانمان می‌سرود که اگر عرب و عجم پشت به پشت هم بدهند من پشت به میدان نخواهم کرد. اما همین علی در برابر کودکی یتیم، همبازی او می‌شود و لقمه به دهانش می‌گذارد و ربودن خلخال از پای زن یهودی او را به شکوه وامی‌دارد و همین خمینی، خلف صالح علی نیز در برابر فرزندان شهدا اشک می‌ریزد، یک موی کوخ‌نشینان را بر همه کاخ‌نشینان شرافت می‌بخشد، به مستضعفان هویت قرآنی می‌بخشد و کوخ‌ها را در برابر کاخ‌ها سرفراز می‌کند و در هر کجای جهان که مستضعفان را خار در پا می‌خلد، او در جماران از دیده و دل خون می‌بارد.
از دیگر نظرگاه، علی سلطان عارفان و قطب عاشقان است، مناجات عاشقانه کمیل، نیازها و نازهایش، سر در چاه فرو بردن و شکوه کردنش همه و همه زیباترین لحظه‌های ناب عرفان را به تماشا می‌گذارد.
امام خمینی نیز در مباحث عرفان خود یک کاریز هماره جوشان پر از لحظه‌های ناب است، پر از رشحه‌های حضور که شرح یک لحظه او از تاب این قلم و توان صاحب قلم خارج است. اگر نبود عشقی که به امام به عنوان خلاصه خوبی‌ها در جان صاحب قلم جریان داشت هرگز به‌خود اجازه نمی‌داد پا به این آستانه مقدسه بگذارد. این را هم عرض کنم دلیل از او گفتن و از عشق نوشتن را و اینکه من گاهی که قلم را برمی‌داشتم و می‌نوشتم وقتی نوشته را می‌خواندم، احساس می‌کردم فرازهایی در کاغذ آن قدر نورانی است که از چون من نشاید، هر چند با دستانی پر وضو! روزی شرح ماجرا را خدمت استادی عارف و کامل بردم و شنیدم: فرزند! تو خود هم از آن خود نیستی، زبان تو و قلم تو هم از آن تو نیست، قلم تو کاریز است. آن که می‌بارد و می‌جوشاند اوست. پس مپندار که تو به خود می‌نویسی و هرگز مباد جلو این کاریز را بگیری. تو بنویس، او خود می‌داند چه جاری کند و خود می‌داند سر این کاریز چه کسانی باده به دست منتظرند. حالا هم که می‌نویسم به همان دلیل است. امید که دوست، خود حق مطلب ادا کند و این قلم حق نمک معرفتی که با طلوع نهضت حضرت روح‌الله چشیده است ادا تواند کرد، چه ادای دین، نمازی است که هرگز قضا نشاید.

علم، حجاب اکبر
امام می‌فرمود اگر تهذیب در کار نباشد علم الهی، علم توحید هم به‌درد نمی‌خورد. در مکتب عرفانی ایشان کلید پرورش شخصیت انسان تهذیب و پیرایش نفس بود از آلودگی‌ها، والا علم الهی در یک دل آلوده چه نوری می‌تواند باشد؟ چرا که به فرموده خداوند اگر دل پیراسته و خانه دل پاکیزه نباشد، خداوند هرگز در آن نور نخواهد بارید، چه قابلیت نور ندارد، ثانیاً، دل ناپیراسته و نامهذب، به سان خانه‌ای  سیاه است که نور در آن روشنایی بایسته را ندارد، ثالثاً دل پالایش نشده مثل سنگ آینه می‌ماند که تا تهذیب نشود آینه نمی‌شود و شما کجا سنگی را سراغ دارید که واتابنده نور باشد؟ این درست که نور باعث دیدن سنگ می‌شود اما آیا سنگ هم بازتاباننده نور است؟ دلیل اینکه انبیا و اولیا و علما و عرفا بر پیراستن دل تأکید می‌کنند این است که دل باید خانه خدا باشد؛ خداوند فرموده است من در دل‌های شکسته خانه دارم و نشاید که خداوند در خانه‌ای جز آراسته بنشیند. بنابراین امام همواره تأکید می‌کردند دل را بیالایید و در نامه‌ای به مرحوم حاج احمدآقا خمینی(ره) می‌فرمایند: «عزیزم! اول باید با قدم علم لنگان‌لنگان پیش روی و این هر علمی باشد حجاب اکبر است که با ورود به این حجاب به رفع حجب آشنا می‌شوی، بیا با هم به سوی وجدان رویم که ممکن است راهی بگشاید».
در مشرب عرفانی امام، وجدان جایگاهی در خور دارد به‌گونه‌ای که پالایش دین آموخته‌ها هم به عهده آن گذاشته می‌شود تا حجاب از چهره علم بردارد و با غبارزدایی، آن چهره نورانی و حقیقی دانش را دریابد. در این مشرب، نگاه امام رو به بالا و در جهت کمال است و همه تلاش او ریزش نقصان و رویش کمال‌هاست. این را هم آرزوی همه انسان‌ها بلکه همه موجودات می‌داند: «هر انسانی بلکه هر موجودی بالفطر، عاشق کمال است و متنفر از نقص». عرفان فطری امام به نوعی آدمی را به سمت مشرق فطرت و آنجا که خورشید عاشقانه طلوع می‌کند آشنا می‌نماید، فطرت زلال و رویش زلال و طلوع زلال.
در عرفان امام، جلوه‌هایی که شجاعت را برایند دارند نیز جایگاهی در خور دارد و دقت در آن علت‌العمل شجاعت و بی‌باکی ایشان را به انسان نشان می‌دهد، «از این مخلوقات میان تهی هیچ باکی نداشته باش و چشم امیدی هرگز مبند که چشم داشتن به غیر او شرک است و باک از غیر او (جلّ و علا) کفر». در اندیشه خمینی هر چه هست خداست و جز او هیچ نیست و لو چیزی بنماید. «بدان که هیچ موجودی از موجودات از غیب عوالم جبروت و بالاتر و پایین‌تر چیزی ندارد و قدرتی و علمی و فضیلتی را دارا نیست. هر چه هست از او جلّ و علاست». در نگاه امام همه چیز مظهر فیض خداوندی است و جز برای او وجودی نیست.

امام و خدابینی مدام و خدانگری همیشه
امام، دل را خانه خدا کرده بود و به هر جا می‌نگریست بازتاب دل خود را می‌دید و به هر سو رو می‌کرد خدا را قبله خویش می‌دید. آوازی اگر به گوشش می‌رسید جز آواز خوش دوست نبود و دستی اگر دراز می‌شد جز خدا دست‌گیری نمی‌یافت و در هیچ کجا جز او نمی‌دید.
دیده‌ای نیست نبیند رخ زیبای تو را 
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را 
هیچ دستی نشود جز بر خوان تو دراز 
کس نجوید به جهان جز اثر پای تو را...
به کجا روی نماید که تواش قبله نه‌ای 
آن که جوید به حرم منزل و مأوای تو را 
همه جا منزل عشق است که یارم همه جاست
کور دل آن که نیابد به جهان جای تو را...
پیداست که مراد حضرت روح‌الله از رخ «تجلیات محض است. فیض گوید رخ عبارت است از تجلی جمال الهی به صفت لطف مانند لطیف و رئوف و ثواب و محیی و هادی و وهاب... و نیز گفته شده رخ اشاره به ذات الهی است...».
زیبا شدن رخ نیز همین زیبایی مضاعفی است که چشم زیبابین روح‌الله در جمال خداوندی می‌بیند و پرده چنان برمی‌اندازد که هیچ چیز جز جمال دوست نمی‌بیند و تصور هم نمی‌کند.
 
امام، عرفان اجتماعی
بسیار شایع است که شاگردان مبتدی مدرسه معرفت، فوراً از اجتماع می‌گریزند و در حصار و بند خرقه و خانقاه و گوشه عزلت درمی‌آیند و تن به رهبانیت می‌سپارند، حال آنکه آموزه‌های دین اسلام، رهبانیت را به همان اندازه نفی می‌کند که بی‌خبری و غفلت را. آنچه در اسلام پسندیده و ممدوح است و بدان سفارش شده معرفت‌آموزی از نوعی است که طلب بیافریند و طلب نیز به یافتن منتهی شود و ثمره یافتن نیز عاشق شدن باشد و حاصل عاشق شدن معشوق گشتن و جان سپردن بر تبع عشق و عشق را دیه خوشی یافتن؛ آن‌گونه که حضرت حق جلّ و علا می‌فرماید: «من طلبی وجدنی، و من وجدنی عشقنی و من عشقنی، عشقته و من عشقته قتلته و لکل فتیل دیه و انا دیته». عارف مکتب خمینی که همان مکتب اسلام است سیر من الخلق را می‌آموزد و از دل جامعه به دیار حق می‌پرد، در حق پرواز می‌گیرد و پس از دو سفر کمال در چهارمین سفر با بعث عاشقانه به زمین می‌آید تا سیر من الحق الی الخلق الی الحق شکل بگیرد و جلودار آدمیانی شود که راه خویش نیافته‌اند اما دل در راه دارند. برآیند این نگرش، سماعی عاشقانه است در حضور مردم به عنوان خلفاءالله و در متن و گود اجتماع. به دیگر تعبیر، امام در پی عرفان اجتماعی بود تا اجتماع عرفانی تحقق یابد و هیچ بنی بشری به کوچه بن‌بست نخورد و هیچ کس راه را گم نکند و برای راه نارفته بهانه‌ای نداشته باشد، درس آموختگان مکتب و مدرسه عرفانی امام نیز مشق درس را در جمع و جامعه می‌نوشتند.

امام، بهره‌وری از زبان شعر در ساحت عرفان
بدون شک امام یک شاعر حرفه‌ای نیست، این در شأن امام هم نیست. آنچه امروزه در لباس شعر از زبان فقیه متشرع و مرد عرشی زمین می‌بینیم شرح لحظه‌های ناب مکاشفه است که دوست این‌گونه بر زبان او جاری ساخته است، والا او اهل شعر نبود. در شعرها هم پیش از هر عنصری، این عرفان است که موج می‌زند. علت رویکرد ایشان به ابزار شعر، بیان گفتنی‌ها به زبان خاص برای افراد خاص است، پس برای فهم آن نیز باید خاص شد، تا به مقام عظمای حال و لب و گیسو و بت و بتکده و می ‌و ساقی و... عارف شد، والا اگر برهنه پا و بی‌آغاز، پا در ساحت گذاشت جز کفریات نمی‌توان فهمید، حال آنکه این شرح لحظه‌ها پر از توحید ناب است، پر از حضور مدام خداوند. این وادی، وادی رمز و راز است که جز الف نمی‌گویند و تو اگر اهل رازی و اگر در خانه دل کسی داری تو را بسی است.
اجازه می‌خواهم در این ساحت به این هم اشاره کنم که پیش از نشر اشعار عرفانی امام، عرفان در حوزه مهجور بود و می ‌و ساقی و بت و بتکده و... زبان کفر و کسانی چون شمس‌الدین محمد حافظ و مولانا جلال‌الدین محمد رومی و... کفاری که بی‌پروا کفریات می‌گفتند، اما شعر امام با آن مقام شامخ علمی، فقهی، حدیثی که در جایگاه مرجعیت قرار داشتند و کفر چنین کسی گزاف و آسان نبود، چرا که همگان دریافته بودند محکم‌تر از ایمان این مرد، ایمانی نیست و به فرموده جناب ابوعلی سینا، حکیم و اندیشمند بزرگ مسلمان:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود
محکم‌تر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن‌هم کافر؟
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
و همین یکی در دهر، از چنان عظمتی برخوردار بود که بسیاری به بازنگری مضامین آمده در لسان عارفان دست زنند و به جست‌وجوی عرفان‌گفته‌ها همت گمارند و نتیجه این جست‌وجو و جستارگشایی، پدید آمدن نسلی تازه در حوزه‌ها بود که عاشقانه به عرفان روی کردند و دریافتند برای رسیدن به حق تنها نمی‌توان در اوراق و نوشته‌ها پناه گرفت و گاهی باید شست نوشته‌ها را و آتش زورق را و به قول حافظ:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی 
که علم عشق در دفتر نباشد.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: امام خمینی ره ساحت عرفان روح الله لحظه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۴۲۱۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ژاپن سیاست تخریب و ساخت مجدد دارد؟

ساختمان‌های بسیاری از مناطق ژاپن برای طولانی‌مدت طراحی نشده‌اند، بلکه عمر مفید ۳۰ ساله دارند و وقتی صاحب خانه از دنیا می‌رود، خانه او برای ساختن خانه جدید تخریب می‌شود.

به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، سیاست تخریب و ساخت دوباره ساختمان‌ها برای بسیاری از پروژه‌های توسعه حومه‌شهری ژاپن صدق می‌کند. خسارات و تخریب‌های جنگ جهانی دوم در کشور ژاپن، به شدت این کشور را با مشکل کمبود عرضه مسکن در برابر تقاضا مواجه کرد و دولت این کشور طی دوران پس از پایان جنگ در سال ۱۹۴۵ اقدامات زیادی از جمله ایجاد سازمان‌ها، نهادها و وضع قوانینی در جهت سیاست جدید مسکن انجام داد. یکی از این اقدامات، ساخت مسکن‌های حاشیه‌شهری و ارزان‌قیمت به‌عنوان راه‌حلی اضطراری در این مناطق بود.

به دلیل محدودیت‌های زمانی و مکانی، کیفیت ساخت این ساختمان‌ها ضعیف بود که موجب شد از نظر استاندارهای فعلی ژاپن در سطح پایینی قرار داشته باشند. رشد اقتصادی سریع در دوران پس از جنگ جهانی، ژاپن را به یکی از کشورهای پیشرو در زمینه صنعت تبدیل کرد و این خانه‌های ارزان‌قیمت دیگر پاسخگوی نیاز مسکن‌های با کیفیت نبود.

علاوه بر این، زمین‌لرزه‌های مکرر این جزیره به مرور زمان قوانین را تغییر داد و بر اساس قانون جدید خانه‌های ساخته‌شده دوران پس از جنگ که ساختمان‌های نسل دوم نامیده می‌شدند، باید در سال ۱۹۹۰ تخریب می‌شدند.

بدیهی است که مردم ژاپن برای زندگی در خانه‌های قدیمی که مطابق با مقررات آن زمان ساخته شده‌اند و شرایط آن‌ها نشان‌دهنده پایان عمر مفید آن‌ها است، ارزشی قائل نیستند. این ساختمان‌ها پس از فوت صاحب خانه تخریب می‌شوند و با مسکن‌های با کیفیت و پیرو استاندارد بالاتر جایگزین می‌شوند. اکنون ساختمان‌های ساخته‌شده در زمین‌های این مناطق در سومین تکرار خود هستند. بر اساس استانداردهای جدید خانه‌ها باید تا حد امکان پایدار ساخته شوند و حداقل چندین دهه و در صورت امکان چند قرن دوام داشته باشند.

قوانین ساخت‌وساز در ژاپن

در طول فرایند ساخت‌وساز یک ساختمان، مقدار انرژی تجسم‌یافته و انرژی مورد نیاز برای ساخت، حمل‌ونقل و مدیریت مواد، بسیار زیاد است، به‌طوری‌که فعالیت‌های ساختمانی تقریباً ۳۵ درصد از انتشار جهانی دی‌اکسید کربن را تشکیل می‌دهد. بنابراین خانه‌های ۳۰ ساله دوران پس از جنگ، پایدار نیستند و الزامات شهر پایدار را برآورده نمی‌کنند. بر اساس کتاب «۱۰۱ قانون اساسی برای ساختمان‌ها و شهرهای پایدار» دوام، انعطاف‌پذیری و بهره‌وری انرژی باید سنگ بنای معماری پایدار در نظر گرفته شود. سیاست‌های طراحی شهری فراتر از جنبه‌های معماری هستند و در معادلات بهره‌وری، حمل‌ونقل را نیز در نظر می‌گیرند.

تغییر پارادایم در شهرسازی «حومه» ژاپن

تکنیک تخریب و ساخت زمین‌های حومه‌شهری به دلیل اثرات زیست‌محیطی که در هزینه‌های ساخت‌وساز منعکس می‌شود، در حال تغییر است. همچنین با کاهش جمعیت و افزایش سن، بیشتر مردم حومه‌ها را ترک می‌کنند و در کلان‌شهرها و مراکز شهری ساکن می‌شوند.

آمار نشان می‌دهد که در حال حاضر مردم ژاپن ۱۳ درصد مناطق حومه‌شهری را ترک کرده‌اند و پیش‌بینی می‌شود که این رقم تا سال ۲۰۳۳ به حدود ۳۰ درصد خواهد رسید که معادل ۲۱.۷ میلیون خانه متروکه است. خانه‌های متروکه و زمین‌های بدون صاحب برای کشور مشکل ایجاد می‌کند و موجب می‌شود که تعداد معدودی از مردم که هنوز در این مناطق زندگی می‌کنند، نتوانند با پرداخت مالیات زیرساخت‌های عمومی خود مانند شبکه‌های قطار، بیمارستان‌ها یا جاده‌ها را حفظ کنند. بنابراین طرح «بازسازی، نه تخریب» در شهرها و برنامه‌های توسعه حومه شهرهای بزرگ راه‌اندازی شد که بر اساس آن، خانه‌های بالای ۳۰ سال تخریب نمی‌شوند، مگر این‌که مقررات مربوط به زلزله را نقض کنند.

به این ترتیب بسیاری از جوانان در خانه‌های قدیمی ساکن می‌شوند و در صورت امکان آن‌ها را نوسازی می‌کنند تا هم‌زمان از مزایای ساختمان موجود و ایده‌های بازسازی استفاده کنند. بدیهی است که هزینه بازسازی یک ملک بسیار کمتر از تخریب و ساخت دوباره آن است، جنبه‌ای که امروزه نسل جوان به آن توجه می‌کند و رویه ژاپنی‌ها برای تخریب و ساخت ساختمان‌های جدید مطابق با سیاست‌های پایداری را پایان می‌دهد.

کد خبر 750611

دیگر خبرها

  • تحقیقات اتحادیه اروپا در مورد سیاست‌های انتخاباتی متا
  • چرا ژاپن سیاست تخریب و ساخت مجدد دارد؟
  • نظام درمانی را به کجا می‌برند؟
  • سینه‌ این هنرمند لبریز از اشعار و عرفان بود
  • اذعان بورل به از دست رفتن قدرت آمریکا
  • باخ: کار من دخالت در سیاست نیست
  • بورل: موجودیت اوکراین به غرب وابسته است
  • اردوغان سیاست ترکیه را «نرم» می‌کند
  • آلمان: اروپا باید به یک اتحادیه امنیتی تبدیل شود
  • درخشش گنجی از لاهور