روایت فریده مصطفوی از خرج خانه امام خمینی و دارایی ایشان
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۴۱۸۷۷
در قسمتی از خاطرات خانم فریده مصطفوی، دختر گرامی حضرت امام خمینی(س)، با عنوان «گذر ایام» آمده است:
در خانه ما همیشه بحث ثابتی در مورد گرفتن خرجی از آقا وجود داشت. خانم معتقد بودند که آقا پول دارند اما می گویند ندارند. آقا نیز همواره می گفتند:«بگذارید زمانی که من مُردم برایتان مشخص می شود که دارم یا خیر».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به یاد دارم در یکی از روزها، خانم برای خرج خانه پول کم آوردند و روی آنکه نزد آقا رفته و این مسأله را عنوان کنند، پیدا نکردند در آن زمان من عقد کرده بوده و در منزل آقا به سر می بردم.
بیشتر بخوانید :
نظر امام در مورد چهارشنبه سوری چه بود؟ نامه ای از امام به فرزند که گمان داشتند سید احمدآقا از آن برنجندبه یاد دارم زمانی که صبحگاه به دنبال خانم بودیم، با نامه ای مواجه شدیم که خانم در کمال احترام برای آقا نوشته بودند و در آن ذکر کرده بودند:«سرور من، من پولم تمام شده است و خرج روز آخر ماه را ندارم».
این نامه را گذاشته و به منزل دوست خود، خانم کوچولو رفته بودند. زمانی که آقا نامه را خواندند خرج روز را به زیور داده و از او خواستند تا آمدن خانم، غذای روز را تهیه کنند. پس از آن از من و فهیمه خواستند تا به همراه زیور در پی خانم برویم و ایشان را بازگردانیم. زمانی که خانم به خانه بازگشتند، آقا بساط شوخی را آغاز کردند و آن نامه برایمان بسیار خاطره انگیز گشت.
۲۱۲۱۷
کد خبر 1615305منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: امام خمینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۴۱۸۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت شهادت بانوی پاسدار و فرزندش توسط منافقین
روایت شهادت شهیده زهره بنیانیان به همراه فرزند باردار خود به دست منافقین اینگونه نقل شده است:
ازدواج و آموزش نظامی
زهره هم پاسدار بود و هم به خاطر دورههای رزمی که در سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده بود.
کاراته و تیراندازی را در حد عالی آموزش دیده بود، آخر سر هم با یک پاسدار ازدواج کرد.
آرزوی شهادت
شب قبل از شهادت خواب دید که دو فرشته او را بر فراز خانهشان میچرخاندند، صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود، انگار حس کرده بود قرار است به آرزویش که شهادت بود برسد.
نحوه شهادت
منافقین در خانهی تیمیشان کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روز کارگر مردم را به رگبار ببندند.
چند پاسدار از جمله همسر زهره برای تصرفِ این خانهی تیمی انتخاب شدند، زهره اصرار داشت که با آنها به این ماموریت برود، اما، چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد، تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره را دید، موافقت کرد.
به خانهی تیمی منافقین رسیدند. قرار بود زهره به عنوان یک زن عادی در بزند و کمک بخواهد، بعد منافقین که بیرون آمدند، پاسدارها بدون درگیری آنها را دستگیر کنند، اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد، یکی از آن بر سر او رگبار گرفت. کسی هم که در را باز کرده بود، به زهره شلیک کرد و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد.
هم خودش و هم فرزندی که باردار بود، جلوی همان در به شهادت رسیدند.
منبع: کانال خاکریز خاطرات شهدا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی